مرکز تحقیقات علمی بسیج دانشجویی استان کرمان

اولین پایگاه خبری و اطلاع رسانی حوزه علم و پژوهش و فناوری در استان کرمان -- تلفکس :۲۴۴۵۰۸۰-۰۳۴۱

مرکز تحقیقات علمی بسیج دانشجویی استان کرمان

اولین پایگاه خبری و اطلاع رسانی حوزه علم و پژوهش و فناوری در استان کرمان -- تلفکس :۲۴۴۵۰۸۰-۰۳۴۱

ایجاد رشته شیعه شناسی در حوزه علمیه قم ضروری است

آیت الله فاضل لنکرانی بر ضرورت ایجاد رشته شیعه شناسی درحوزه علمیه قم تاکید کرد و گفت: طلاب حوزه های علمیه باید با تمام سئوالات و مسائلی که در مورد شیعه در جهان مطرح می شود آشنا باشند که این مسئله می طلبد تا با ایجاد رشته ای در زمینه شیعه آنها را با کتب و مطالبی که در مورد شیعه نگاشته شده آشنا کنیم.به گزارش مهر، آیت الله فاضل لنکرانی امروز در دیدار ریاست و معاون پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و مسئول و مدیران موسسه فرهنگی انتظار نور با تاکید بر اینکه وجود چنین موسساتی که با رویکرد مهدویت در جامعه فعالیت می کنند در شرایط کنونی امری واجب و ضروری است گفت: کار شما کار مقدس و لازمی است و به کار خود باید همچون واجبات الهی برخورد کنید و از لحاظ کمی و کیفی آنرا توسعه دهید.

مهدویت شیعی و جنبش نرم افزاری

مهدویت شیعی به عنوان یک حقیقت ناب و روشن با حداکثر شفافیت در آیات و روایات و مستندات دینی ما بیان شده و بی تردید آنچه تشیع از اصل مهدویت و دنیای پس از آن ارائه می کند در چنان حدی از وضوح است که از هم اکنون می توان نگاهی واقع گرایانه به عالم پس از ظهور داشت.
یک:
بی تردید یکی از خصوصیات ویژه مهدویت در نگاه تشیع، وجود شخصی و تعین خاص ایشان است. درواقع اگر مهدویت در مکاتب و اندیشه های دیگر، یک امر مبهم و صرفاً آرمانی با زاویه ها و مشخصات جبرگرایانه است و بیشتر به عنوان اتفاقی در بستر تاریخ مورد توجه قرار می گیرد و به نوعی از جبریات در فلسفه تاریخ به شمار می رود در نگاه تشیع مهدویت یک اصل کاملاً روشن و یک آرمان با رویکرد واقع گرایانه است. به عبارت دیگر از زاویه نگاه دیگر مکاتب و به سبب آنکه آنچه در محدوده علم بشر قرار می گیرد توانایی به دوش کشیدن بار تقدیر را ندارد و آنچه در محدوده علم تجربی بشر نیست، قابل اثبات و در نتیجه اعمال، در زندگی معمولی بشر نیست بنابراین مقوله آخر الزمان و منجی آخرین به سبب لزوم تقدس و عدم اثبات علمی، یک آرمان صرف و یک مقوله کاملاً مبهم است چرا که موجودات عالم یا معلوم هستند و یا نیستند و این به معنای ابهام در حقایق است که اگر چه معلوم نیستند ولی درون بشر احساس می کند که برای ادامه حیات جداً به آن محتاج است. گفتمان منجی آخر الزمان در اندیشه های غیراسلامی و به بیان بهتر غیرشیعی چیزی فراتر از این نگاه مبهم و رمز آلوده نیست اضافه کرده این نکته که در نگاه اکثر مکاتب، منجی یا هنوز متولد نشده است و یا اگر متولد شده در عوالم دیگر مشغول ادامه حیات است و اثری و گذری در این دنیا ندارد و تنها در وقت موعود که باز با حساب جبری و محاسبات نجومی قابل درک و حسابگری است اجازه نفوذ آن هم در بالاترین حد و تأثیر در دنیای مادی پیدا می کند. دلیل دیگر این ابهام هم، ابهام در نیروی ماورایی ای است که باید به منجی، نیروی افسانه ای بدهد. در نگاه بسیاری از مکاتب جدید، این نیرو چیزی جز علم نیست و در نگاه مکاتب قدیم این نیرو برآمده از ارواح موجود در عالم هستی است...
دو:
گزینه های موجود در معالم و معارف بشری به دو دسته کلی تقسیم می شود. البته این تقسیم بندی طبیعتاً ناظر به حیثیتی است که در نظر ماست و قطعاً علم و دانش تقسیم بندی های گسترده و بسیاری دارد. گزینه های علمی یا حکایت کننده از یک حقیقت علمی است بدون آن که ناظر به متعلق و معلوم آن باشد و گاهی حکایت کننده از یک واقعیت خارجی است. درواقع آموزه ای که به عنوان یک معرفت طرح می شود یا آموزه ای معرفت شناختی است. بدون آنکه بخواهم لزوماً به نسبت آن با واقع بپردازیم و از این جهت ارزشگذاری کنیم یا آموزه ای هستی شناختی است بدان معنا که می خواهم در مورد امری که مرتبط با دنیای خارج است بگوییم. اینکه در حوزه معارف علمی مشخص شود گزینه های معرفتی و علمی ما، آموزه های معرفت شناختی هستند یا آموزه های هستی شناختی موضع ما را در بسیاری از بررسی ها و کاوش های پژوهشی روشن می کند و در تنقیح اندیشه ها نقش اساسی دارد. به طور مثال در بحث «عالم غیب» که به عنوان یک اصل اعتقادی در اندیشه دینی، وجود دارد عده ای معتقدند عالم غیب یک حقیقت معرفت شناختی است یعنی غیب الایمان به آن و علم نسبت به آن، تغییر دادن زاویه نگاه از امور مادی بر باطن عالم است و عالم غیب درواقع وجود خاص و ویژه ای ندارد حال آنکه اگر عالم غیب را یک حقیقت هستی شناختی بدانیم ـ آن گونه که شهید مطهری نیز بدان قائل است ـ ایمان به عالم غیب یعنی ایمان به یک واقعیت خارجی که برای علم و دانش نسبت به آن و ایمان مبتنی بر آن دانش، نیاز به سازوکاری کاملاً مشخص وجود دارد و باید ابزار خاصی در آگاهی و ایمان نسبت به آن طراحی کرد. آنچه بر ابهام مقوله منجی و نجات دهنده آخر الزمان در اندیشه های مختلف می افزاید خلط مباحث معرفت شناختی در مسئله منجی با آموزه های هستی شناختی است. لذا باید به طور مشخص دانست که آیا مهدویت و مقوله آخر الزمان تنها قابلیت های معرفت شناختی دارد یا تنها قابلیت های هستی شناختی یا اساساً شاید بتوان برای این موضوع مهم از زاویه های گوناگون قابلیت های گوناگون تعریف کرد.
سه:
جنبش نرم افزاری و تولید علم از جمله مسائل بسیار مهمی است که در چند سال گذشته از سوی فضلا و دانشمندان حوزه علمیه قم مورد دقت قرار گرفت و پس از آن بارها و بارها توسط مقام معظم رهبری تقدیر و تجلیل و بر آن تأکید شد. اینکه تعریف این دو واژه مهم در تاریخ و فلسفه علم چیست و مقوله تولید علم به چه معناست و آیا می توان علم را تولید کرد یا اساساً با وجود معلوم امکان تحقق یک علم به وجود می آید مسئله بسیار مهمی است که باید کسانی که به نحوی در این حوزه مشغول اندیشه و تفکرند جداً بدان بپردازند. اما به هر حال مسئله آن است که اگر انسان را در عالم به عنوان یک سخت افزار پیشرفته برای اندیشیدن، تفکر وآگاهی فرض کنیم و جهان خارج را به عنوان موجوداتی که معلوم بالقوه هستند بدانیم برای اینکه این سخت افزار مهم به عنوان برترین مخلوق پروردگار بتواند جهان خارج را پردازش، و بر آن تسلط پیدا کند نیازمند نرم افزارهایی است که توانایی ارائه اطلاعات و پردازش و ایجاد کارآیی نسبت به پدیده های خارجی را به انسان بدهند. این نرم افزارها همان علوم و چارچوب های معرفتی انسان است که از یکسو با باورهای پیشینی او پیوند خورده و از یکسو به مثابه یک هسته توانایی بسط پیدا کردن و تبدیل شدن به یک درخت تناور و بارور را دارد. اگر معتقد باشیم که علوم فعلی بشر چه در مقوله های تجربی و چه در موضوعات فراتجربی، کاستی ها و کژی هایی دارند و عمدتاً دارای پیشینه ها و ریشه های اومانیستی هستند بدون آنکه بخواهیم دستاورد بزرگ بشر را در طول قرن های گذشته کم ارزش کنیم یا به آنها غیرمنصفانه مهر غیردینی و غیرالهی بزنیم باید اذعان کنیم که نیازمند نرم افزارهای جدید و الهی ای در جذب، پردازش و نتیجه گیری در خصوص پدیده های عالم هستی هستیم و این به معنای ایجاد نهضت نرم افزاری و تولید علوم جدید است. پس بنابراین تولید علم نه یک اندیشه متعصبانه به معنای به هم ریختن تمامی دستاوردهای بشری از یک نگاه جبرگرایانه به معنای تسلط علم بر معلوم است بلکه به معنای اصلاح نرم افزارهای گذشته برای تحلیل عالم هستی و ساخت نرم افزارهای جدید برای رسیدن به درک و دریافت های جدید از پدیده های خارجی است...
چهار:
مهدویت شیعی به عنوان یک حقیقت ناب و روشن با حداکثر شفافیت در آیات و روایات و مستندات دینی ما بیان شده و بی تردید آنچه تشیع از اصل مهدویت و دنیای پس از آن ارائه می کند در چنان حدی از وضوح است که از هم اکنون می توان نگاهی واقع گرایانه به عالم پس از ظهور داشت. آنچه به عنوان یک امر بسیار مهم و یک نقطه پرافتخار و پیشرفته در اندیشه های مهدویت شیعی مطرح است اولاً نوع حرکت حضرت بقیه الله در آغاز زمان ظهور و دعوت ایشان از تمامی انسان هاست که در فضایی کاملاً منصفانه، دلسوزانه، علمی، آگاهی دهنده و بدون استفاده از ابزارهای مقتدرانه صورت می گیرد و ثانیاً استکمال بشر در زمان ظهور از حیث علمی و اندیشه ای به عنوان مهم ترین نقطه ارزشمندی انسان است. در واقع حرکت، دعوت و حکومت مهدوی بیش از آنکه بر مبنای تسلط خارجی بر ظاهر آدم ها باشد و از سوی دیگر بر مبنای کمال بوجود آمده در انسان از حیث علمی و اخلاقی صورت می گیرد. مهدویت شیعی یک جنبش کاملاً علمی و یک حرکت اساساً درونی است و اگرچه یک حقیقت هستی شناختی است اما بر مبانی معرفت شناختی انسان ها پایه دارد و از آن مایه می گیرد. لذاست که بسیاری از مردم که اساساً هیچ گونه دینداری ای را تا پیش از ظهور حضرت برنمی تافتند با شنیدن ندای عالمانه حضرت و آگاهی ای که در سطر سطر سخنان و حرکات و دعوت های ایشان می بینند بر مبنای انسانیت خود و آنچه از عوالم دیگر در درونشان به یادگار مانده است به ندای آسمانی حضرت لبیک می گویند و ایمان می آورند. این البته به معنای عدم جنگ حضرت با بدکاران و ستمکاران عالم نیست بلکه بدان معناست که جنگ با کسانی صورت می گیرند که از روی تعصب برآمده از جهالت و عناد توانایی حضور در عالم نورانی و نور عالمگیر وجود حضرت ندارند و خود به خود باید کنار بروند چرا که جایی که نور است ظلمت معنایی ندارد ...
پنج :

بر مبنای آنچه تاکنون گفته ایم این نکته قابل فهم است که اعتقاد به مهدویت اگرچه اعتقاد به یک اصل هستی شناختی است اما دریافت و درک یک آموزه مهم معرفت شناختی نیز هست، آموزه ای که با درک شاخص های اصلی و اساسی آن می توان به افق های نویی در علوم و اندیشه های امروزی دست یافت. به عبارت دیگر با مطالعه شاخص های انسان در عصر ظهور و درک این نکته که مهم ترین شاخص انسان عصر ظهور ایمان داشتن بر مبنای علم و آگاهی است می توان با تنقیح این شاخص مهم و تعمیم آن به دنبال راه هایی جدید برای برداشتن گام های مهم در مسیر علم بشری بود. آموزه های معرفت شناختی عصر ظهور که به نوعی عصر ایمان در معنای واقعی آن است ما را کمک می کند که به عنوان انسانی که در مسیر بازشناخت ارزش های علمی و علوم ارزشی مشغول اندیشه و تفکر هستیم، آن آموزه های معرفت شناختی را تا حد امکان به زبان عصر خود ترجمه کنیم. این بدان معناست که در فرایند نهضت نرم افزاری و تولید علم آنچه می تواند به عنوان چراغ راهنما در مسیر ساخت نرم افزارهای جدید در حوزه اندیشه انسانی به صورت جدی مطرح باشد آموزه های معرفت شناختی در گفتمان مهدویت شیعی است. درک این نکته که منجی آخرالزمان به هر حال به عنوان یکی از اشتراکات بشری مورد تأکید تمامی اندیشه ها و مکاتب است، اهمیت این نقش جدید و نوین را در تولید و استکمال علم بشری بیشتر می کند ضمن آنکه شفافیت، وضوح و تشخص خاص مهدویت شیعی امکان چنین استفاده ای را در آخرین حد در مهدویت شیعی منحصر می کند. امروز که نهضت یا جنبش نرم افزاری و تولید علم در حد یک جریان فکری مورد توجه اصحاب اندیشه و فکر قرار گرفته است به نظر می رسد باید از قابلیت های معرفت شناختی گفتمان مهدویت بالاترین بهره را برد و این جز با پیراستن اندیشه های مهدویت از آرایه ها و خرافات بیهوده و رویکرد به علم،ایمان و آگاهی برآمده از مستندات دینی امکانپذیر نخواهد بود.  نویسنده :محمد شیخ الاسلامی - فارس

بازهم قرآن پیشگام‌تر از تکنولوژی!

آیات قرآن شیوه و زمان تشخیص هویت جنین در شکم مادر را قبل از دستگاه‌های پزشکی پیشرفته تبیین کرد. به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی شبکه معلومات العربیه با پیشرفت علم ژنتیک و تکنولوژی پزشکان توانستند دریابند که هویت واقعی جنین در شکم مادر از لحاظ دختر یا پسر بودن و یا سالم و غیرسالم بودن در کدام هفته‌های بارداری قابل تشخیص است.
این در حالی است که 14 قرن پیش آیات شریفه قرآن‌کریم مبنی بر «ثم جعلنا نطفة فی قرار مکین» که به وسیله پیامبر گرامی اسلامی امر فوق را به‌طور کامل تشریح کرده است. پیامبر گرامی اسلام طبق آیه شریفه مذکور فرموده است: پس از استقرار 42 روزه جنین در شکم مادر، خداوند فرشته‌ای را به سوی او می‌فرستد تا هویت وی را مشخص کند و سپس از خدای متعال رزق او را می‌پرسد و آنچه را که خدای متعال می‌فرماید آن فرشته بر لوح سرنوشت جنین بی هیچ کم و کاستی می‌نویسد. جالب این که پزشکان و متخصصان ژنتیک در سالهای اخیر دریافته‌اند که تشخیص جنین در صورتی میسر است که حداقل 42 روز از عمر جنین در شکم مادر گذشته باشد چرا که پزشکان دریافته‌اند که اوج رشد نطفه در 42 روز‌گی است و این زمان طبق گفته رسول اکرم با استناد با آیات شریفه قرآن‌کریم زمانی است که فرشته مقرب خداوند وارد شکم مادر می‌شود. البته نقطه قابل ذکر این که خداوند به هنگام شکل‌گیری نطفه فرشته‌ای را مامور حفظ و نگهداری جنین در شکم مادر می‌کند ولی تنها زمانی که فرشته مستقیما با جنین ارتباط پیدا می‌کند زمانی است که فرشته هویت جنین را مشخص می‌کند و این دقیقا زمانی است پزشکان نیز با دستگاه‌های ویژه‌ای متوجه این امر شده‌اند. از سوی دیگر طبق احادیث نبوی و آیات شریفه قرآن، روح پس از 4 ماهگی در جنین دمیده می‌شود و دمیدن روح در جنین پس از مشخص‌شدن خلقت وی انجام می‌شود در حالی که قبل از این کودک در مرحله نباتی به سر می‌برد چرا که همچون نباتات هیچ حرکتی از خود بروز نمی‌دهد. حدیث منقول در این زمینه مبنی بر این است که جنین در خلال 32 تا 50 روز استقرار در شکم مادر بصورت استخوان‌هایی بیش نیست که سپس طبق آیه (ثم کسونا العظام لحما) تا 70 روز پس از استقرار به استخوان‌ها، گوشت و پوست اضافه می‌شود. سپس طبق آیات مذکور جنین تا عمر 100 روزه همچون نباتات فقط در حال رشد و تغذیه است و تا 120 روز همچون حیوانات و پس از 120 روز که همان 4 ماهگی است روح خداوند در آن دمیده می‌شود و ویژگی‌های انسانی به او داده می‌شود. در همین مرحله است که حرکت وی در شکم مادر حس می‌شود و این دقیقا همان چیزی است که متخصصان ژنتیک با کمک دستگاه‌های ویژه سونوگرافی پس از 42 روز قادر به تشخیص هویت جنین و پس از 4 ماهگی نوع حرکت و شروع حرکت جنین را درمی‌یابند و جالب این که همه این مراحل مذکور در آیات قرآن و احادیث نبوی طبق نظر متخصصان و علم ژنتیک صورت می‌گیرد.